جوانان ایران زمین
برای تموم جوونای ناب و عاشق ایرونی
ازعشق مکن شکوه که جای گله ای نیست من سوخته ام در تب ، آنقدر که امروز بین من و خورشید دگر فاصله ای نیست غمدیده ترین عابر این خاک منم من جز بارش خون چشم مرا مشغله ای نیس در خانه ام آواز سکوت است ، خدایا مانند کویری که در آن قافله ای نیست هرچند از این ذهن پریشان گله ای نیست می خواستم از درد بگوییم ولی افسوس در دسترس هیچکسی حوصله ای نیست شرمنده ام از روی شما بد غزل
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |